دانلود رمان عشق سر راهی جاوا،اندروید
دانلود رمان عشق سر راهی جاوا،اندروید
دانلود رمان جدید عشق سر راهی
نام : عشق سر راهی
نویسنده : asraid70 | A.Mohammadi|
ژانر : عاشقانه
خلاصه رمان:
اسرا دختری از جنس صبر … دختری که با هر ضربه از زندگی
قویتر میشه و بیشتر لج میکنه با خودش …کارن پسری از جنس غرور …
پسری که از سختی فقط اسمش رو شنیده و همیشه زندگی به کامش
بوده … بر اثر یه تصمیم عجولانه این دو مجبور به زندگی با هم میشن …
یک زندگی پر از نفرت و یا شاید کمی هم عشق ..
دانلود رمان (بیشتر…)
دانلود رمان بخاطر آهو جاوا،اندروید
دانلود رمان بخاطر آهو جاوا،اندروید
دانلود رمان
نام کتاب : به خاطر آهو
نام نویسنده : saadat6789
خلاصـه: اینبار مینویسم از دختری که از خانواده؛دوست؛فامیل و…طرد شده! با بچه ای در آغوشش میون اینهمه آدم، توی این شهر پر ازدحام؛دنبال شخصی میگرده که…(پایان خوش)
ژانـر : عاشقانه،درام،اجتماعی
گفتار : اول شخــص
*****
پـــایــان خــوش
#این رمان بر اساس واقعیت نوشته شده است#
<بنام خالق قلم›
آنگاه که نگاهمان باهم گره خورد…
آنگاه که لبخند برروی لبانمان بود…
آنگاه که نوشتن را با عشـق آموختیم…
خــــدا نظاره گر بود…پس…بنام آنکه با تمام وجود،انسان را خلق
کرد…و…از روح خودش در آن دمید تا وجود را حس کند؛ و توشه هایشان را؛
سبک از گنـــاه، و لبریز از عشق نیک و پاک ســازند… (بیشتر…)
دانلود رمان سرنوشت و جریان زندگی من نوشته شیوا اسفندی
دانلود رمان سرنوشت و جریان زندگی من نوشته شیوا اسفندی
دانلود رمان واقعی سرنوشت و جریان زندگی من شیوا اسفندی برای موبایل وکامپیوتر
تعداد صفحات پی دی اف:۱۱۰
تعداد صفحات جاوا:۷۲۵
خلاصه داستان: داستان زندگی آمیتیس دختر فقیری که باباش و داداشش می خواستن تو سن ۱۵ سالگی شوهرش بدن اما به کمک مادرش فرار میکنه. دختری که سرنوشت دنبال خودش می کشونه. تا جایی که می خواد بعد از مرگ استاد و همسرش تنهایی ۲ تا بچه رو بزرگ کنه و رویاهاش و بلند پروازی هاش کار دستش می ده و باعث میشه پلیس تو زندگیش نقش پیدا کنه…
یه داستان که توش هم می تونی غم و غصه هم شادی. عشق زندگی تنهایی و با هم بودن رو احساس کنی. یه داستان پر از احساس.
دانلود رمان واقعی سرنوشت و جریان زندگی من شیوا اسفندی برای موبایل وکامپیوتر
خلاصه داستان: داستان زندگی آمیتیس دختر فقیری که باباش و داداشش می خواستن تو سن ۱۵ سالگی شوهرش بدن اما به کمک مادرش فرار میکنه. دختری که سرنوشت دنبال خودش می کشونه. تا جایی که می خواد بعد از مرگ استاد و همسرش تنهایی ۲ تا بچه رو بزرگ کنه و رویاهاش و بلند پروازی هاش کار دستش می ده و باعث میشه پلیس تو زندگیش نقش پیدا کنه…
یه داستان که توش هم می تونی غم و غصه هم شادی. عشق زندگی تنهایی و با هم بودن رو احساس کنی. یه داستان پر از احساس.
(بیشتر…)
دانلود رمان گریان تر از گریان جاوا
دانلود رمان گریان تر از گریان جاوا
خلاصه رمان :
رمان گریانترازگریان سرگذشت انسانهائیه که در برابر هیچ طوفانی کمرخم نمیکنن افرادی که برای عبور از هر آتشی راه حلی پیدا میکنن و مقابل تمام فرازونشیب های زندگی می ایستن..دوشخصیت اصلیه این رمان استوار و مصمم به زندگی ادامه میدن و هیچ زمان اجازه نمیدن گل لبخند روی لبشون جای خودشو با اشک عوض کنه تا اینکه بالاخره به بزرگترین دست انداز زندگیشون میرسن دست اندازی که عبور از اون ورود به یک جاده ی سرشار از سختیهای تجربه نشدنیه سختیهایی که در راس همه ی اونها نوشته شده:عشـــــق.
و اینکه این حس ناشناخته چه تاثیری در زندگیه هریک میذاره رو در رمان خواهیم خوند.
((عشق یک حس مه آلود است که هیچکس پایان آنرا نمیداند))
پیشگفتار:
دردیوان عشق بیگناهی کم گناهی نیست
یوسف از دامان پاک خود به زندان میرود.
این رمان رو تقدیم میکنم به تمام کسایی که معتقدن میشه سرنوشت رو از ســـــر نوشت و همچنین تقدیم میکنم به تمام اونایی که معتقدن عشاق واقعی به هم نمیرسن و یا اگه به هم برسن بایـــــدبهای این وصال رو بپردازن.
دانلود رمان
مقدمه:
عشق ناخوداگاه می آید…برای آمدنش از کسی اجازه نمیگیرد…انقدر اهسته می اید که هیچکس متوجه امدنش نمیشود…هرچه بیشترمقاومت نشان دهی برای زمین زدنت مصمم ترمیشود…هرچه مغرور ترباشی بیشتربرای بدست اوردنت تلاش میکند…و ناگهان وقتی به خود می آیی میبینی تمام وجودت راباخود عجین کرده است و باهربارنفس کشیدنت انرا احساس میکنی..تک تک سلولهایت زمزمه ی عاشقی سرمیدهند و آنجاست که سخت ترین ضربه را به تومیزند و تورا تنهای تنـــــها میگذارد.
و این است که داستان زندگیت میشود:
گریـــــان تـــــر از گریـــــان (بیشتر…)
دانلود رمان آیت من از فاطمه ف
دانلود رمان آیت من از فاطمه ف اختصاصی یک رمان
دانلود رمان آیت من از فاطمه ف. برای موبایل و کامپیوتر
خلاصه:وقتی اسم امیر شایان فر می اومد همه تا کمر خم می شدن و در خدمت گذاری آماده. آیت برادرم ۵سالی از خودم بزرگتر بود. مدیرعامل یکی از شرکتای بابا بود. بعد از مرگ مادرم تنها همدم و یاورم آیت بود طوری که همه جا و هر لحظه مراقبم بود و نمی ذاشت آب تو دلم تکون بخوره. حالا بعد از ۱۸سال یعنی تو سن۲۰سالگی به ایران برگشتیم.. وطنم.. جایی که عاشقشم…
کسی چه می دونه چه چیزایی در انتظارمه؟..
پایان خوش…
دانلود رمان آیت من از فاطمه ف. برای موبایل و کامپیوتر
خلاصه:وقتی اسم امیر شایان فر می اومد همه تا کمر خم می شدن و در خدمت گذاری آماده. آیت برادرم ۵سالی از خودم بزرگتر بود. مدیرعامل یکی از شرکتای بابا بود. بعد از مرگ مادرم تنها همدم و یاورم آیت بود طوری که همه جا و هر لحظه مراقبم بود و نمی ذاشت آب تو دلم تکون بخوره. حالا بعد از ۱۸سال یعنی تو سن۲۰سالگی به ایران برگشتیم.. وطنم.. جایی که عاشقشم…
کسی چه می دونه چه چیزایی در انتظارمه؟..
پایان خوش… (بیشتر…)
دانلود رمان معاون (جلد دوم رمان شانزده سال فکر سیاه)

خلاصه :
رمان در ادامه کارهای یکتا(آرشیدا) شروع میشه، حدود سه سال بعد از فرار مخفیانه یکتا، جایی که او فکر میکنه دارد انتقامش را میگیرد و به مسیر و فکر شانزده سالهاش پایان ولی با…
خلاصه جلد اول:
یکتا به خاطر مشکلاتی که در کودکیاش داشت، درگیر گروهک خاصی میشه. وقتی ۲۰ ساله میشه، بچههایی رو به کمک برادر ناتنیاش پیدا میکنه که مشکلاتشون مثل مشکلات خودش بود. با کمک آنها از پایه شروع میکنه و سعی میکنه جلوی پخش مواد، کارهای خلاف مثل دزدیها یا باج گیری رو بگیره. در همین حین با خانواده مهیاد آشنا میشه. یکتا که مسبب همه مشکلاتش رو پدر مهیاد میدونسته، سعی میکنه به مهیاد نزدیک بشه تا اطلاعاتی رو هم از نیروهای پلیس بگیره و هم از خلیل پدر مهیاد ولی در این بین مشکل قلبی مادر مهیاد عود میکنه و در بیمارستان بستری میشه، یکتا که به مادر مهیاد علاقه خاصی داشته و وقتی متوجه میشه که زمان زیادی برای مادر مهیاد نمانده، پیشنهاد مشهد رو میده. همه حاضر میشوند تا عازم مشهد بشوند ولی در مشهد قلب مادر میگیره و فوت میکنه.
تمامی اسمهای فریما، یکتا، آرشیدا، آرتمیس و… متعلق به یک نفر است.
لوکیشن: امارات متحده عربی (دبی)
مقدمه:
لعنت به روزای بدون تو، لعنت به هر چی از تو خاطره است!
لعنت به حس و حال عاشقی، که اینجوری من رو شکست!
“بخشی از آهنگ لعنت به روزای بدون تو از سام کوشیار”
لعنت به تو و روزگار که کمر به نابودی من بستید.
***
قسمتی از رمان :
سه سال بعد
دبی- نه و نیم صبح- شرکت بزرگ شاهرخ فروزان- اتاق معاون شرکت
کاغذهایی که شاهرخ بهش داده بود را طبق موضوعاتش دستهبندی میکرد که در اتاقش را زدند.
تحکم را زمینه صدای نازک و لطیفش کرد و گفت: بفرمایید.
کاغذهای مربوط به محموله جدید را زیر برگههای شرکت پنهان کرد؛ خلیل با لبخند مضحکی وارد اتاق شد.
خلیل با لبخند مسخرهای گفت: سلام عزیزم.
-سلام خلیل خان.
(بیشتر…)